«۵ میلیون ترابایت اطلاعات در اینترنت موجود است که این رقم معادل یک کتابخانه با ۵۰ هزار میلیارد کتاب یا یک میلیارد فیلم ضبط شده DVD برآورد میشود. در همین حال تاکنون ۵۵۵ میلیون دامنه اینترنتی و ۲۰۰ میلیون وبلاگ به ثبت رسیده است و ۲ میلیارد نفر در دنیا کاربر اینترنت هستند که پیشبینی میشود این رقم در سال ۲۰۲۰ به ۵ میلیارد نفر افزایش یابد.»
معاون فنی وزارت اطلاعات در همایش ملی دفاع سایبری گفت: «یکی از مشکلات پیشرو به دلیل تحریمهای موجود، استفاده از ضدبدافزارهای به روز است چون با توجه به تحریمها، به روز کردن آنها در بسیاری از موارد ممکن نیست و این موجب میشود تا ما به طراحی ضدبدافزار بومی روی آوریم و سازمان پدافند غیرعامل نیز باید یکی از اهداف خود را طراحی ضدبدافزار ملی و بومی قرار دهد» چرا که «شبکه اینترنت عامل تهدید یا ابزار جاسوسی نیست بلکه خود تهدید و جاسوس است.»
در ادامه این همایش، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات گفت: «حمایت از بومی سازی نرم افزار و ایجاد زیرساختهای امن ارتباطی از جمله مهمترین تصمیمات راهبردی در عرصه دفاع سایبری است که در این راستا اولین مرحله از این شبکه خردادماه سال ۹۱ به زیربار میرود.»
اشتباه نکنید، قصد بزرگنمایی دنیای مجازی را نداریم؛ اینها سخنان وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات است که روز گذشته در جمعی بیان کرد تا به این نتیجه برسد که در کنار این فرصتهای پیش آمده، تهدیدهایی هم وجود دارد که اگر کنترل نشوند، «به طور قطع تهدیدهای آن بیش از فرصتهای آن خواهد بود.»
اینجاست که به نظر میرسد حوادث سالهای اخیر در تغییرات ایجاد شده در طرح اولیه تاثیر به سزایی گذاشتهاند؛ جایی که دیگر بحث بر سر مزایای اینترنت ملی نیست بلکه بیشتر اظهار نظرهای مسئولان، به قابل اطمینان نبودن اینترنت بر میگردد. به عبارتی بهتر، به نظر میرسد که اولویت ایجاد شبکه ملی به اینجا رسیده که قرار است جایگزین اینترنت فعلی گردد.
اکنون کافی است تا نگاهی به مطالب نقل شده از سوی مسئولان در چند وقت اخیر بیاندازیم تا متوجه شویم که سایتهایی مثل گوگل، یاهو، فیسبوک و حتی کل «اینترنت» ابزار جاسوسی خوانده شدهاند و به صورت مقطعی و یا دائم از دسترس خارج شدهاند.
این در حالی است که پشتوانه همه این اظهار نظرها، مبحثی است که ابتدا در برنامه چهارم توسعه مورد توجه قرار گرفت و بعدها به قانون پنجم توسعه هم راه پیدا کرد؛ جایی که در مهمترین ماده مربوط به فناوری اطلاعات در این برنامه (فصل چهارم - ماده ۴۶)، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات مکلف شده است که شبکه ملی اطلاعات ایجاد کند تا کلیه دستگاههای اجرائی و واحدهای تابعه (تا پایان سال دوم) و شصت درصد خانوارها و کلیه کسب و کارها (تا پایان برنامه) بتوانند به شبکه ملی اطلاعات و اینترنت متصل شوند. آن هم تا جایی که باید سرانه پهنای باند و سایر شاخصهای ارتباطات و فناوری اطلاعات در پایان برنامه به جایی برسد که کشورمان در رتبه دوم منطقه قرار بگیرد و سهم این صنعت در تولید ناخالص داخلی، در سال آخر برنامه به دو درصد برسد.
به عبارتی بهتر، این برنامه به معنای ایجاد بیش از ۱۲ میلیون پورت پرسرعت اینترنت در کشور است و ظاهرا اشارهای به جایگزینی شبکهای به جای اینترنت ندارد. بدین ترتیب که قرار است یک شبکه ملی اطلاعات تدارک دید و بستر امنی برای اشتراک اطلاعات در درون کشور فراهم کرد تا با پیوستن تمامی ارگانها به آن، قدمی موثر در راه رسیدن به دولت الکترونیک برداشته شود؛ قدمی بزرگ که قرار است کشورمان را در سال ۹۵ (سال پایانی برنامه پنجم توسعه) به جایگاه دومی منطقه برساند.
این تصویر شماتیک، شاید بهترین روش برای نشان دادن تفاوت اینترنت و اینترانت باشد: رایانهای که از آن برای خواندن این مطلب استفاده میکنید، در پایینترین ردیف قرار دارد و از طریق خطوط تلفن به یک ISP متصل شده است (همان switchهای نشان داده شده در تصویر) که در نهایت به یک خدمات دهنده بزرگتر (مثل مخابرات در کشور ما) میرسد؛ تا اینجا یک شبکه گسترده داریم که میتواند اینترانت ملی هم نام بگیرد اما زمانی به این شبکه اینترنت خواهند گفت که از طریق حلقه بالایی نشان داده شده (خط قرمز نشان داده شده)، به شبکههای دیگر کشورها هم اتصال داشته باشد.
تاکید مقامات مسئول نسبت به راهاندازی شبکه اینترنت ملی در همایشها و مراسمهای مختلف، موجب شده داغ شدن تنور شایعات در این باره شده است، تا جایی که فرضیههای مختلفی راجع به نحوه اجرای آن مطرح میشود که شاید شایعترین آنها، این سه دسته هستند: ۱- اینترانت ملی، ۲- اینترانت در کنار اینترنت محدود شده و ۳- اینترنتی با لیست سفید. این حدسیات در شرایطی مطرح میشوند که متصدیان راه اندازی اینترنت ملی تا کنون اظهار نظری درباره چگونگی اجرای این طرح نداشتهاند و گویا از فضای مبهم بوجود آمده احساس نگرانی ندارند؛ درست برخلاف بسیاری از کاربران اینترنت فعلی که نسبت به انتشار اخباری در مورد اینترنت ملی واکنش نشان میدهند و به گواه نظرات رسیده به «تابناک»، اغلب نگران هستند.
حالا کافی است آنچه در مورد «شما» (مخفف شبکه ملی اینترنت) شنیدهایم را در کنار این قانون بگذاریم تا میزان سلیقه اعمال شده در طرح اولیه دستمان بیاید؛ طرحی که نه از بدافزارها سخنی به میان آورده و نه اینترنت را جاسوس خطاب کرده اما از سوی دیگر، هم به امنیت شبکه توجه داشته و هم توسعه را در دستور کار قرار داده است.
البته منکر این نیستیم که بستر فعلی اینترنت ایرادات بسیاری دارد و به تیغ دو لبه شبیه است اما برایمان سوال شده که اگر این بستر تا این اندازه پر خطر است که قادر به کنترل آن نیستیم و می بایست تعویض شود (یا کاربردش محدود شود و یا هر روش حذفی دیگری بر آن اعمال شود)، چه تضمینی برای امنیت نوع داخلی آن وجود دارد که در برنامه توسعه، به ایجاد آن اشاره شده است؟
آیا جاسوسان به این شبکه جدید نفوذ نخواهند کرد یا بعد از مدتی خواهیم گفت که این هم امن و پاک نیست و بهتر است این تیغ دوم را هم از سر راه برداریم؟
و اصلا چگونه است که از یک طرف گاهی افتخار میکنیم که شمار مسیرهای ارتباطی بین الملل کشورمان (درگاه یا به زبان انگلیسی: Gate Way) را از چهار لینک STM۱ در سال ۸۴ که اغلب از مسیرکابل دریایی جاسک فجیره تامین میشد، به ۱۰۴ لینک STM۱ در سال ۸۸ رساندهایم که از ۹ درگاه بین المللی تامین میشوند اما از سوی دیگر با چرخشی عجیب، این همه دستاورد را به کام دشمن میخوانیم و اینترنت را جاسوس میدانیم؟
سه سال پیش قرار بود به شبکه فلگ متصل شویم و با قرارگرفتن در این حلقه جهانی پرسرعت اینترنت مابین آفریقا و اروپا و آسیا، تفاوت سرعت اینترنتمان محسوس شود. بماند که به این هدف رسیدیم یا نه، آیا به نظر شما هنوز در همان مسیر هستیم یا اهدافمان هم تغییر کرده است؟ اگر آری، بنا بر کدام قانون و مصوبه؟!